آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

مسافرکوچولو

نوروز۱۴۰۰و گوشه هایی از فروردین

سلام سال نو مبارک امسال چهارشنبه سوری مادرجون اینا و عزیز جون و دایی اینا پیش ما بودن، شب عید هم خونه ی ما بودند و سال تحویل رو با عزیزجونم و دایی اینا پیش خاله اینا بودیم و به ما خیلی خوش گذشت سیزده به در رو هم همگی با هم بودیم عیدی های من همه نقدی بودن که باهاشون یه النگو خریدم فقط عمه یه کیف خوشگل پونی و باران یه زنبیل صورتی قشنگ با جوراب به من عیدی دادن و لباس قرمز قشنگی هم که برای عید پوشیدم خاله جونم هدیه دادن بهم  و سیزده به در   و یک روز گردش و عیددیدن...
21 فروردين 1400

آیدا نام زیبای من

سلام امروز بیست و یکم دی ماه سال نود و‌ نه من یاد گرفتم اسم زیبای خودم رو بنویسم و به همین مناسبت یه جشن کوچولو گرفتیم امروز بازم دوباره  یه اسم خیلی زیبا  داره میاد تو کلاس  اسمشو بگید چه نازه  صورتشم چه ماهه  یاد گرفتیم اسم اون  آیدا آیدای مهربون  یاد گرفتیم اسم اون  آیدا آیدای خوش زبون ...
21 دی 1399

تولد۷سالگی

تولد ۷سالگی من در روز خودش هفتم دی ماه برگزار شد و به من خیلی خوش گذشت❤️ هدایای من مامان و بابا چهار تا النگو و بقیه هدایا عزیز جونم ۵۰۰تومن مادر جونم ۲۰۰تومن خاله جونم ۵۰۰تومن دایی جونم۱۰۰تومن اقدس خانم ۵۰ تومن داداش جونم بلوز شلوار و عروسک پونی سوگند کلی کاردستی بابا گیتار مامانی کتاب شازده کوچولو کیف کوچولو و دارا پونی دست همگی درد نکنه و کیک قشنگم ...
7 دی 1399

گوشه ای از پاییز

سلام من اومدم مدرسه که بعد از دو هفته کلا غیر حضوری شد و فقط تو هفته یه ساعت میریم برای رفع اشکال یه دو سه بار رفتیم بیرون و یه کم گردش کردیم یه روز رفتم دوچرخه سواری و یه روزم رفتیم خونه ی خاله مهری بعد از مدتها مهمونی و حالا عکس ها این عکسام یه روزه که رفتیم خونه ی ترنم و خاله مهری و بعد از یکسال دوستام رو دیدم و دوچرخه سواری ...
21 آبان 1399

من یک کلاس اولی هستم

سلام سلام من اومدم من ۱۵ شهریور رفتم مدرسه توی کلاس چهار نفریم و کلیه ی موارد بهداشتی رعایت میشه روزهای شنبه؛دوشنبه و چهارشنبه میرم مدرسه  معلم عزیزمون هم خانم آتنا زرگرانه من مدرسه رو خیلی دوست دارم اسم‌مدرسه ی من نسیم فرهنگه و اما عکس ها تابلوی مدرسه و عکسهای اولین روز مدرسه و یه روز که جشن قران داشتیم و یه روز که برای درس علوم آشنایی با سایه ها داشتیم ...
26 شهريور 1399