شهریور🍇
سلام
من اولای شهریور یه بار دیگه رفتم توی استخرم آببازی و دیگه استخرم رو جمع کردیم تا تابستان بعد
و کیف مدرسهم که از دیجیکالا پسندیدم و خریدم
و من و آقاطلا
یه روزرفتیم نهار پارک و تمرین پرواز😃
و گربه بازی
و گردش و از درخت بالا کشیدن
و نهال و نگار دوتا خواهر دوقلو که با هم والیبال بازی کردیم از شوش اومده بودند و مسافر بودند
تولد پریا کوچولومون هم شهریور بود
و رقص چاقو
و سراب پیش خالهاینا
یکی از عکسهام رو بابام استوری کرده بود واتساپ با شعری که خودش برام سروده♥️
و یه انفاق خوب که شهریور افتاد این بود که مامان و بابام از اول تولدم همهی طلاها و سکههام رو نگه داشته بودن و خودشون هم هر وقت امکانش بود برام طلا خرید و مامان طلاهای خودش رو هم گذاشت روشون و برام یه آپارتمان نقلی خریدن و اینم روزی که بابا کلیدش رو از بنگاه گرفت😍
یه طاقچه تو اتاقم داشتم، قفسهبندیش کردیم و خیلی منظم و فشنگ شد
این قاب عکس زیبا رو سالها پیش خالهجون برام هدیه گرفت امسال عیدنوروز مامانی برام عکس گذاشت
بابایی برای من و داداش ادکلن ست گرفت برای من قرمز برای داداش آبی
یه روز پارک با مامانی
شبنشینی با بچهها و جوجهها🐥♥️🐥
من و جوجههایم
برای خداحافظی با شهریور رفتیم کافه
و آماده برای مهر و مدرسه♥️