آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

مسافرکوچولو

اولین دد بدون ماشین

1393/1/13 19:59
نویسنده : آیداکوچولو
291 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دیروز مامانی میخواست بره مغازه لوازم خانگی سرخیابون که جاروبرقی ببینه آخه جاروبرقی مون تقریبا دیگه خراب شده که یهو من وبابائی هم تصمیم گرفتیم باهاش بریم اونم پیاده من لباس پوشیدم ورفتیم غافل از اینکه بیرون یه باد به شدت سرد میاد ولی من تمام طول راه شگفت زده بودم وهمه جا رو با تعجب نگاه می کردم مسیر کوتاهی رفتیم وموقع برگشت هم نون خریدیم ومن از دد خوشم اومد زیادددددددد آخه هیچوقت پیش نیومده بود این جوری برم بیرون هم به خاطر سرمای هوا وهم به خاطر اینکه خیلی کوچولو بودم هنوز خوب!

واینم عکسها

اولین دد

ددونون

واما این روز هایم

کماکان با تلاش وتکاپو انگشتهام رو با تمام قوا می خورم

عاشق رنگ طلائی وهر چیز طلائیم

صبح حا که بیدار میشم حسابی سر حالم وحسابی میخندم ودلبری میکنم

غروبارو دوست ندارم ووقتی هورا رو به سمت تاریکی میره تا موقع خواب گریه زاری میکنم

بعداز ظهرا که بی قرار میشم مامانی باید بغلم کنه وبپره بالا پائین تا من آروم بشم وبه همون حالتم شیر می خورم به قول داداشی به شیوه ی جامپینگ!

ازکلاه خیلی بدم میاد

نازنازیم اونقدر که مامانی کش همه یشلوارام وجورابام رو اونقدر کشیدم که در رفتن تا اذیت نشم حتی کش محافظ مولفیکسمم اول پاره میکنه بعد پام میکنه که اذیت نشم

یه لوستر طلائی رنگ داریم که خیلی دوسش دارم وصبح که بیدار میشم اول سریع به سمتش بر میگردم وبا لبخند نگاش میکنم وخیالم راحت میشه که هنوز سر جاشه!

انگشت خوری

تا بعد بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)