روزهای پایانی سال
سلام
خب این روزا قصه قصه ی کروناست منم از اول اسفند دیگه پیش دبستانی نرفتم و توی خونه قرنطینه هستم فقط دوبار از خونه رفتم بیرون یه بار تولد سوگندی و یه بارم خونه ی مادر جونم
خودم رو با کاردستی درست کردن کارتون دیدن نقاشی کشیدن بازی کردن و اگه هوا خوب باشه دوچرخه بازی تو حیاط سرگرم می کنم
و با اینا کرونا رو سر می کنم
عزیز جونم همچنان بیماره و مامانی تقریبا همه ی وقتش رو با عزیز می گذرونه و بابایی بیشتر پیش منه
قبل از تعطیلی پیش دبستانی توی بهمن ماه یه تولد گروهی برای بچه های متولد زمستان گرفته شد که خیلی خوب بود و خیلی بهمون خوش گذشت
سال رو به پایانه و سال جدید و نوروز در راه.
کاش اتفاقای خوبی بیفته و حال همه تو سال نو بهتر باشه
و اما عکسها
اول عکسهای تولد سوگندی
و عکس از تولد گروهی بچه های زمستان پیش دبستانی
من پیش کیکم 😀
و بازم من و سوگندی یه روز دیگه.
و عکس من برای چالش لبخند در کانال پیش دبستانی
و نقاشی برای بابایی عزیزم
و سرگرمی در روزهای قرنطینه
کاردستی ساختن همراه با خانم بهار
و من و سوگندی در حال فیلم دیدن
و من در خواب که کماکان پیش مامانی می خوابم و عروسک هم کنارم می خوابونم