عید نوروز و فروردین🌸🌸
سلام؛ شب عید رفتیم خونه عزیزجون؛ دایی اینا مادرجون و خاله اینا بودن شب همه پیش هم خوابیدیم و خیلی خوش گذشت به من، برای تحویل سال خوابالو بیدار شدیم و عیدی گرفتیم دیگه لباس عوض نکردیم در عوض ظهر بعد از نهار لباس عوض کردیم و عکسهای قشنگ گرفتیم
و اما عکسها اول با هفت سین خودمون
آبشار و ترقه شب عید
شب عید خوابیدیم همگی پیش هم خونهی عزیزجون و صبح خوابالو پا شدیم برای سال تحویل
بعدش باز خوابیدیم ظهر پاشدیم و با لباس مرتب عکس گرفتیم
و یه روز هم رفتیم پیش خالهاینا
و شب که آقا روباهه اومد دم خونهی خاله اینا
فیلم آپاراتچی اولین فیلمسینما در سال جدید
شب مهمونی ما و شام دورهمی ما بچهها
مهمونی خونه دایی و عکس با هفتسین
و دوچرخهسواری در نوروز
عصر ۱۲فروردین رفتیم بیرون و پارک و بازی و گردش و شام هم رفتیم رستوران
روز سیزدهبهدر رفتیم خونه عزیزجون قبلش یه دور کوچولو زدیم و چندتا عکس گرفتم
و سبزههم گره زدم
و پایان تعطیلات نوروز خونه عزیزجون من و سوگندی و سبزهها
و روز جمعه رفتیم بروجرد منطقهی ونایی خیلی باصفا بود
آخرین روز ماه رمضان روزه گرفتم شب قرار بود بریم خونه عزیزجون و شروع ترم زبانم هم بود و تا هفت و نیم یعنی نیم ساعت بعد از افطار کلاس بودم برگشتم افطار کردم و مامان یه مدادرنگی ۲۴رنگ برام هدیه گرفته بود
شب با بچهها سریال ن خ میدیدیم اینقدر روز شلوغی داشتیم و اینقدر تو حیاط بازی کرده بودیم که هر سه بیهوش شدیم
روز عیدفطر نهار ساندویچ گرفتیم و رفتیم پارک هوا حسابی بارونی بود
النگوهایی که مامان برای تولدم گرفته بود کج شدن و داشتن میشکستن دیگه عوضشون کرد با یه کم ضخیمتر
ترم جدید زبانم شروع شد با کتاب جدید
قرار چهارشنبههای خونه عزیزجون، آخرین چهارشنبهی فروردین
راستی فیلم ایلیا جستجوی قهرمان رو تو تعطیلات عید با باران و سوگند رفتیم دیدیم ولی عکس یادمون رفت بگیریم🌸