نوروز و فروردین🌸
جشن نوروز با چهارشنبه سوری خونهی عزیز شروع شد از بعدازظهر رفتیم و تا آخر شب خوش گذروندیم
روز عید به مامانی کمک دادم هفت سین چیدیم عکس گرفتیم و بعد رفتیم خونهی عزیزجون و با بچهها خوش گذروندیم بازی کردیم رقصیدیم تا سال تحویل شد و کلی عیدی گرفتیم
و شب عید و سفرهی هفت سین عزیزجون
و بعد از سال تحویل آبشار روشن کردیم و رفصیدیم
صبح عید همگی رفتیم ویلای خالهاینا
و عکس با هفتسین باران اینا
و یه روز خونه سوگند اینا و عکس با هفتسینشون
و عمه که برامون پفک هندی درست کرد
و گردش در طبیعت بهاری
سیزده به در از بعدازظهر رفتیم خونه عزیز جون و با بچهها خوش گذشت شب هم کلی رقصیدیم تا تعطیلات با شادمانی و رقص تموم بشه
و قبل از اینکه خاله اینا برن تهران یه روز دیگه رفتیم پیششون
یه خواب عمیق در حالی که لالا و لیمو عروسکهای مخصوص خوابم تو بغلم هستن محکم
استخر عروسکهای فیگورم
یه روز هم روزهی کله گنجشکی گرفتم
و مامانم برام یه عروسک ال او ال گرفت و بعد از افطار بهم هدیه داد
یه شب افطار رفتیم رستوران ققنوس باحال بود و موسیقی زنده داشت عروسک ال او الم رو هم بردم با خودم
پلاک حرف A که مامانی برام گرفته بود رو بردیم بدیم مهره بزنن دستبندش کنن یه دستبند هم تو مغازه پسندیدم و گرفتم البته اون تاجش بدله ولی خیلی قشنگه
برامون مدرسه جشن خودکار گرفتن که خیلی خوش گذشت
و این خودکارها رو خانم شجاعی عزیز به ما هدیه دادن و اون غلطگیر هم کادوی فاطمه بود
یه روز بردنمون باشگاه برای ورزش با اتوبوس رفتیم
و پایان فروردین مصادف شد با پایان ماه رمضان که رفتیم خونه عزیز و خیلی خوش گذشت به ما بچهها
و عیدی عید فطر من یک کیف اسب تک شاخ پاپتی