سفرنامه(فصل سیاحتی)
سلام من اومدم با کلی تجربه وخاطره ی نو
من ومامانیم 5شنبه شب پنجم شهریور ماه دوتائی باهم با اتوبوس وی آی پی رفتیم تهران این اولین سفر دونفره ی من ومامانیم وواولین سفر من با اتوبوس بودهمه ی طول مسیر رو من خوابیدم صبح که پیاده شدیم کفشام توی اتوبوس جامونده بود وکلی طول کشید تا کفشام رو بتونم بگیرم حلاصه رفتیم خونه ی خاله جونم وکلی خوش گذروندیم وبابا اینا هم روز سه شنبه به ما ملحق شدن وچهارشنبه شب یازدهم شهریور ماه ساعت هفت ونیم شب پرواز داشتیم به سمت مشهد که با یک ساعت تاخیر ساعت هشت ونیم به سمت مشهد پرواز کردیم واین اولین تجربه ی سفر هوائی من بودکه خیلی برام جالب بود موقع پرواز چون مامانم میترسید من پیش خاله بودم وحسابی اذیتش کردم تا برسیم مشهد ،مشهد که رسیدیم رفتیم هتل باختر که خاله زحمت کشیده بود ویه آپارتمان وی آی پی واسمون گرفته بود وفردای اون روز رفتیم حرم زیارت آقا امام رضا که امیدوارم قسمت همه باشه وتا نوزدهم مشهد بودیم وهمش به زیارت وسیاحت وگردش وتفریح گذشت وبعد از ظهرچهار شنبه هجدهم شهریورماه برگشتیم تهران ومن ومامانیم وداداشیم تا 30شهریور تهران موندیم من کلی کتابای آبجی بارانم رو پاره کردم استیکر هاش رو کندم واسباب بازی هاش رو به هم ریختم واذیتش کردم کلی با هم بازی وشیطونی کردیم وگاهی هم سر به سر هم گذاشتیم کل خونه ی خاله رو هم به هم ریختم از بس از همه جا بالا میکشم مجبور شدن این مدتی که من اونجا بودم کل وسایلشون رو جمع کنن کلی با عمو محسنم جور بودم وعمو محسن با حوصله باهام بازی می کرد یه روزم رفته بودم اتاقشون واتو رو روشن کرده بودم پارچه ی روی میز اتو وچوب میز هم حتی سوخته بود وخدا رحم کرد قبل از اینکه اتفاق بدتری بیفته عمو متوجه شده بود وخاموش کرده بود اتو روخلاصه این سفر طولانی برام پر از خاطره شد وتجربه!
وبعدش بابائی اومد دنبالمون وبرگشتیم ملایر
وسفر به روایت تصاویر
اولین سفر من با اتوبوس
رستوران آپادانا مهمون خاله بودیم
باشگاه ورستوران نفت که مهمون دائی علی بودیم
باشگاهش علاوه بر رستوران ومحوطه ی خیلی زیبا پارک کودک هم داشت
من ودائی علی
اینجا فرودگاه مهر آباد منتظر پرواز به مشهدمقدس
اینجا هم مشغول اذیت خاله
اینجام همراه آبجیام وعزیز وخانوم دائیم
کارت پرواز من
ومن سوار هواپیما
سوار هواپیما در حال مطالعه
وطی پرواز بغل خاله ودر حال اذیت کردن خاله
فرودگاه هاشمی نژاد مشهد
وهتل باختر
وداخل هتل
تراس هتل
وپله های لابی
ورستوران هتل
آب نمای ورودی
آب نمای رستوران
ومرکز خرید آلتون
از این اسباب بازی فروشی خاله جون واسم یه عروسک کیتی هدیه گرفت
واینجا یه نقره فروشی توی آلتون بود که مامانیم از ازش برام یه گردنبند فیروزه یادگاری از اولین سفرم به مشهد گرفت
ورستوران پسران کریم برج آلتون که مهمون خاله بودیم وجاتون خالی عجب ماهیچه ی عالی وخوشمزه ای داشت
محوطه ی هتلمون یه پارک کودک کوچولو هم داشت
وبازگشت فرودگاه هاشمی نژاد
وپایان سفر مشهد/تهران
ویادگاری سفرم یه گردنبند فیروزه که مامانیم واسم گرفت با یه جعبه ی خوشگل وخاله جونم هم برای مامانیم یه نیم ست نقره هدیه گرفت که مامانیم اون رو هم گذاشت برای من
به زودی در پست بعدی سفر نامه (فصل زیارتی) اضافه میشود