آیدااز5تا6ماهگی
سلام
من چند روز پیش پاهام رو کشف کردم
وقتی دیدمشون با خودم گفتم من که هر چی تلاش کردم گوش هام رو بخورم نتونستم به دهنم برسونمشون ولی اینا رو شاید بتونم وبا همه ی تلاشم دست به کار شدم
وبالاخره یکی از همین روزها تلاشم نتیجه داد وحالا دائم دارم انگشت شست پام رو می خورم
یه مدتیه که توی غلط زدن مهارت پیدا کردم وشبها خطرناک شدم واسه همین مامانی کنار تخت سنگر میبنده ومن اولین صبحی که بیدار شدم وسنگر رو دیدم تلاش کردم واسه انداختنش
وفردا صبحشموفق شدم بندازمش
یه روز رفته بودیم خونه ی خاله پریسا دوست مامانی ونی نی های دیگه ای هم بودن که با هم عکس گرفتیم
توی این عکس من وترنم ودینا هستیم وآوا کوچولو حاضر نشد باهامون عکس بگیره
من یه عکس با آوا کوچولو گرفتم که اونجام دوست نداشت پیشش باشم وهمش میگفت نی نی بشینه زمین!
آوا جون خیلی ناز ومامانی بود
این مبل خاله اینا خیلی راحت بود ومن که نشستن اصلا بلد نیستم راحت روش نشستم
واما رو رو ئک که مامان بابا واسم گرفتن
حالا به نظرتون من دارم به این فکر میکنم که باهاش قدم ور دارم نه دارم به این فکر میکنم که کدوم بخشش رو اول بخورم!
این عکس هم یه بار داشتیم می رفتیم بیرون ومن اینجوری سرتق داشتم مامان رو نگاه می کردم که ازم عکس گرفت
این عکس مربوط میشه به یه روز که مامانی منو حمام کرد وتحویل بابا داد وقتی اومد بیرون دید بابا ئی اینجوری روسریم رو سرم کرده!
اینام دو تا عکس لالا ئی
اینجام از دیوار راست می خواستم برم بالا
وآیدای این روزها
من مهارت خیلی زیادی توی غلطیدن پیدا کردم طوری که وقتی می خوابم وحتی بیداری توی خونه به مراقبت بیشتری نیاز دارم
به حمام به شدت علاقمند شدم وکلی آب بازی می کنم یه وقتائی نامفهوم آواز میخونم کمتر دل درد میگیرم وخواب منظم تری دارم
هرچیزی جلوی دستم باشه سریع بر می دارم ومیکنم تو دهنم
دوست دارم با لیوان آب بخورم کلا ازشیشه خوشم نمی اد دارم خیلی خیلی بهتر ازقبل با آدم های غریبه وجاهای غریبه ارتباط برقرار میکنم
مامانی می خواست منو ببره اتلیه تخصصی کودک اما از اون جائی که من اهل غریبی کردنم وآتلیه هم که رفت ودید امکانات آروم کردن نی نی ندارن منو برد عکاسی عموفرشید دوست بابائیم که عکس یاد بود اولین عیدم رو هم همونجا انداخته بودم وچند تا عکس خوشگل گرفتم که حالا طول می کشه تا اماده بشن
واما موضوعی که قرار بود بگم این بود که توی 2/3هفته ی اخیر مشکلاتی برام پیش اومد که بعد از کلی دل نگرانی برای مامان وبابا واتفاقاتی که اینجا نمی نویسم نتیجه این شد
که من به همه ی پرووتئین های گاوی حساسیت دارم ومامانی من مطلقا نباید از این نوع پروتئین مصرف کنه وباید تخت نظر دکتر بمونم تا زمانی که این حساسیت رفع بشه
وامیدوارم زود این اتفاق بیفته وحساسیتم رفع بشه/تا بعد بای بای