اولین سونو
سلام
دیروز بالاخره مامانی ترسش رو کنار گذاشت ورفت سونوگرافی بماند که خانوم دکتر از 7 خرداد مرتب با بابایی تماس می گرفت واصرار به سونو داشت ومامانی حاضر نمیشد بره حتی دکتر هم نمی رفت
دیروز مامانی روی تخت سونو نفسش بالا نمی اومد اما به خیر گذشت وتوی گزارش سونو نوشته شده بود ضربان قلب مشاهده شد وسن جنین 9هفته و3روز قیافه ی ذوق زده ی بابائی تماشائی بود وبعدش مامانی رفت دکتر که مطبش غلغله بود واسه همین معرفی نکرد که حق کسی ضایع نشه ولی یهو در بازشد وخانوم دکتر خودش اومد بیرون ومامانی رو برد داخل از قرار توی دوربین مداربسته دیده بود خلاصه خانوم دکتر هم از نتیجه ی سونو حسابی خوشحال شد ودو سری داروی جدید نوشت که علاوه بر آمپولها ی قبلی باید اونام مصرف شن وبرای 7تیر ماه 4تا سونو گرافی با اسامی عجیب وغریب نوشت وکلی هم آزمایش ...خلاصه بماند که برای گرفتن داروها مامانی وبابائی چقدر گشتن آخرش از یه نو ع مشابه واز 20تا آمپول هم فقط سه تا گیر اومد اونم با قیمتی نجومی بعد از گرفتن داروها توی مسیر برگشت به خونه از جلوی ستاد علی اکبر ولایتی رد میشدن که صداش ضبط شدش پخش میشد که داشت میگفت
"بهداشت ودرمان را رایگان میکنم"
ومامانی وبابائی نیشخندی زدند ورفتن خونه
واینم اولین عکس من...