آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

مسافرکوچولو

بازم سوغات بازم اتفاق

1392/9/20 20:19
نویسنده : آیداکوچولو
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

بازم سوغاتی این تی تیش ها رو مامانی خانوم دائی فاطمه از مشهد واسم سوغات آورده

تی تیش

تی تیش

مرسی از این سوغاتی های ناز

واما یه اتفاق

2شب پیش مامانی دوز اول بتامتازون ها رو زد وازیک ساعت بعدش دیگه من همیشه در حال ورجه وورجه هیچ حرکتی نداشتم کل شب مامانی استرس داشت ونخوابید وفرداش که به بابائی گفت بابائی پرسید وگفتن که کورتون باعث آرومی من شده ولی مامانی همچنان نگران بود وهرچی مواد قندی خورد من تکون نخوردم که نخوردم دیگه ساعت 6 مامانی با دکتر تماس گرفت ودکتر گفت برو بیمارستان نوار قلب جنین رو بگیر یه سونوی اورژانسی هم بده وبیا تا ببینمت خلاصه بیمارستان اول به مامانی گفتن بذاربرای اینکه خیالت راحت بشه اول با سونو کیت صدای قلب نی نی رو گوش بدی بعد میریم سراغ نوار قلب خانوم ماما با دستگاه سونو کیت داشت دنبال صدای ضربان قلب من می گشت که هیچ خبری نبود ومامانی دیگه تقریبا داشت سنکوب می کرد که یهو یه خانوم مامای دیگه اومد وگفت این دستگاه 10 روزه که خرابه!!!یعنی فکر کن مامانی با اون استرس وحال وروزش رفته بود واونوقت یه همچین بر خوردی باهاش شد خلاصه اون یکی خانوم یه دستگاه دیگه آورد وسریع صدای ضربان قلب من توی اتاق پخش شد ومامانی یه نفس راحت کشید وقرار شد یه کمپوت گلابی بخوره ونیم ساعت بشینه وبعد بیاد برای نوا قلب خلاصه نوار قلب هم گرفته شد وبعدش رفتیم مرکز سونوگرافی وسونو هم انجام شد ورفتیم پیش خانوم دکتر وخانوم دکتر گفت که همه چیز نرمال وعالیه واصلا جای نگرانی نیست ومامانی یه نفس راحت کشید حتی خانوم دکتر گفت که وضعیت مایع آمنوتیک عالیه وضعیت جفت هم عالیه وبه احتمال زیاد تا روز موعد تولد مشکلی پیش نیاد ومن سر موعدم به دنیا بیام وحسابی هم تو این زمان باقی مونده وزن بگیرم وتپل مپل بشم فقط تنها کاری که خانوم دکتر به مامانی گفت انجام بده این بود که دوز دوم بتامتازون رو دیگه نزنه خلاصه تشکر کردیم واومدیم بیرون وبابائی بلافاصله با خانوم دکتر رمضان زاده تماس گرفت وهمه چیز رو گفت وخانوم دکتر هم گفت که دوز دوم تزریق نشه والبته من از آخر شب دیشب تبدیل شدم به همون دختر شیطون بلای ورجه وورجه کنی که بودمهورا واین بود ماجرای ما

تا بعد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)