آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

مسافرکوچولو

آیدااز25تا26ماهگی

1394/12/4 12:5
نویسنده : آیداکوچولو
1,247 بازدید
اشتراک گذاری

سلام😇من اومدم

این ماه ماه خداحافظی باشیر مادر بود وبه طبع مسائل خاص خودش رو داشت خدا روشکر خیلی خوب باهاش کنار اومدم مامانیم هم با همه ی بی حوصلگیش همه ی سعیش رو کرد که همه چیز به بهترین شکل جلو وبره ومن لطمه نخورم هنوزم بهانه گیری می کنم موقع خواب خصوصا شبها وخیلی دیر می خوابم هی میگم مامانی شعر بخون باروبارون بخون میوه ها بخون ومنو رو پا بذار منو بغل کن یه بارم ساعت 3 صبح گفتم بریم آشپزخونه عمو زنجیر باف بازی کنیم!!!دوتاتکیه کلام جالب دارم یکی "قول میدی"یکی" یادته"میشه گفت خیلی معنیشون رو نمی دونم فقط می پرسم!"مامانی بخند"رو زمانی میگم که یا مامانم رو ناراحتش کردم یا اینکه تو خودشه وحواسش بهم نیست با یه صورت خندان میرم زل می زنم تو صورتش ومیگم مامانی بخند!ساعت چنده رو هم زیاد می پرسم همیشه هم خودم در جواب میگم یک ونیم،به قصه علاقمند شدم وشبا به مامانی میگم قصه برام بگه خصوصا قصه ی شنگول ومنگول وبا حوصله گوش میدم ولی هرچقدر همگی مامانی وبابائی وداداشی تلاش می کنن که رنگها رو حداقل رنگ های اصلی رو بهم یاد بدن موفق نمیشن شعر عروسک قشنگ من و یه روز آقا خرگوشه وپائیز پائیز پائیزه رو هم حفظ شدم مامانم چند تا کلیپ کودکانه داره یکی میوه ها ویکی بچه ی خوب ویکی پیرمرد مهربون که دوتای اول رو کامل باهاشون زمزمه می کنم سومی رو جسته گریخته بلدم به نانای خیلی علاقمندم وکلی هم در این زمینه پیشرفت کردم به عکس انداختن وسلفی گرفتنم خیلی علاقه دارم خیلی دوست دارم کلمات وافعال قلمبه سلمبه به کار ببرم توی صحبت کردنم ،بیشتر از هر چیزی توی پوشیدنی ها به کفش ودمپائی علاقه دارم وقتی مامانیم کفش عیدم رو گرفت حتی موقع خواب زیر پتوم کنارم بود

خیلی دوست دارم همه ی کارام رو خودم انجام بدم دائم برای هر چیزی میگم خودم خودم از لباس پوشیدن ودراوردن تا غذا خوردن مامانی یه وقتائی صبر می کنه تا تلاشم رو بکنم وقتی نشد دیگه خودش انجام میده ومنم اعتراض نمی کنم

یه صندلی صورتی داشتم که اینقدر باهاش کارای خطرناک کردم که مامانم برش داشت این ماه مامانیم فکر کرد که من کم کم باید قانون مند بشم وصندلیم رو برام آورد وگفت اگه به جز نشستن کار دیگه ای باصندلیم انجام بدم میزارش تو کوچه کاملا قاطعانه گفت منم دختر خوبی شدم وگوش دادم به مامانم وهنوز صندلیم رو دارم 

یه مدته هر روز تولد تولد می کنم دائم میگم تولدمه تولد بگیریم شعر تولد رو می خونم ودائم میگم کیک وشمع می خوام👸مامانیم هم میگه چند روز دیگه تولد بهاره فقط یه ذره صبرکن تا همگی با هم تو کشورمون تولد بهارو جشن بگیریم وهی به قول خودت بگیم تولدت مرابک تولدت مرابکتشویق

واما عکس ها اولیش آیدای عاشق توپ وبادکنک

 توپ

بابائی تلویزیون نبین با من بازی کن

بازی

بستنی قیفی خوشمزست

بستنی

ژست بگیرم

ژست

رفتم خرید

خرید

بازم یه روز برفی قشنگ

برف

اینجا من وقورقوری داریم سلفی می گیریم

سلفی

ستاره رو رو پام خوابوندم ودارم براش کتاب می خونم

من وستاره

بازم من وستاره

من وستاره

ومن دختر چپ دست

آیدای چپ دست

اولین صندل روفرشی من

اولین صندلم

آیداخانوم و فروشگاهش

فروشگاه

یک شب حوالی ساعت یازده ونیم!

شیطونی

ومامانیم خونه تکونی روباحضورگرم من استارت زد

استارت خونه تکونی

پشت صحنه ی عکس یادبود نوروز من در آتلیه ی عموفرشید 

آتلبه

ویکی از عکسهای من در آتلیه ی عمو فرشید

عکس من

پیشاپیش برایتان بهاری سبز وشاد آرزومندم

پسندها (9)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

محجوب بانو
4 اسفند 94 22:46
میگم آدرس فروشگاه خانوووم خوشکله رو بده میخوووام بیام ازش خرید کنم ***** سلام خونمون سمت راست شما هر چی پسندیدید بفرمائین ارسال می کنیم خدمتتون
مدیر وبلاگ
5 اسفند 94 8:51
دانلود تقویم دیواری سال ۹۵ به صورت پی ان جی و لایه باز مخصوص کودکان بهترین یادگاری برای کودکتان در سایت dgartshop.ir
مامان ساناز
5 اسفند 94 11:11
سلام خوبی خانمی دو فصل تقویم رو برات ایمیل کردم بقیه هم وقتی آماده شد می فرستم موفق باشی آیدا جون رو ببوسید ........ سلام خیلی خیلی متشکرم
مامان هانیه
5 اسفند 94 17:10
ای جانم خوشگل خاله،خدا حفظت کنه عکس هات خیلی قشنگ بودن
مامان مهنا
10 اسفند 94 2:43
وای چه عکسای خوشگلی گرفتی ایداجووونی پیشاپیش سال نومبارک باشه گلم
ترنم
10 اسفند 94 10:36
قربون ژست خوشگلت بشم عزیزم
مامان نرگس
11 اسفند 94 17:07
سلام آیدای عزیزم دلم برات تنگ شده بود قربونت برم که این همه بازیگوشیوووعین فروزان منه کارات همیشه خوش باشی عروسک خوشگلم **** سلام خاله دل منم برای شما وفروزان گلی خیلی تنگ شده بود