آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

مسافرکوچولو

آیدا از14 تا 15 ماهگی

1393/12/26 15:35
نویسنده : آیداکوچولو
2,105 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

این ماه ماه تقلید کردن همه ی کارها ورفتارهائی بود که دیدم 

همه ی حالت های مامان وبابا وداداشی رو تقلید میکنم هر کاری

از فوت کردن غذا تا مسواک زدن ونماز خوندن وخمیازه کشیدن وعطسه وسرفه کردن وهر کاری ...

مثلا مامانی بعد از قطره آهن دندونام رو پاک میکنه اونوقت بعد از قطره آ+د یا مولتی ویتامین خودم دندونام رو پاک میکنم!!!

به بستن وباز کردن در بطری وظروف خیلی علاقه دارم

وماه دادزدن های مامانی از بس میرم سراغ کارای خطرناک وبالا کشیدن از این ور اون ور 

وقتی مامانی دادمیزنه من نه قهر میکنم نه گریه میرم میچسبم بهش واین قدر ناز میکنم تا یادش بره وبا  فراغ بال برم کارم رو تکرارکنمراضی

گوشی تلفن موبایل کنترل تلویزیون حتی با جای عینک داداشی یا هر چیزی شبیه تلفن میزارم در گوشم والو الو می کنم

خیلی دلم می خواد از همه جا بکشم بالا وبرای اینکار یاد گرفتم که بالش های خونه رو بزارم زیر پام

اسباب بازیهام رو دائم زیر کابینت یا زیر گاز یا هر جا که بشه میریزم ودراز میکشم ونگاهشون میکنم

با مهارت تمام از پله ها بالا میرم

وقتی می خوام یه جابشینم به سمتش عقب عقب میرم ومیشینم مثلا بغل مامانی که بخوام بشینم عقبکی میرم ویه  وقتائی هم قبل از رسیدن به پای مامانی اشتباهی میشینم زمین!

وآرزو دارم یاد بگیرم همه ی درهای بسته رو باز کنم 

بین اسباب بازی ها عاشق توپم وکلاغ پر ولیلی حوضک واتل متل توتوله که داداشی باهام بازی می کنه دوست دارم

لب به شیر نمیزنم  هر چی می گذره بدغذاتر از قبل میشم ولی ماست وگوجه همچنان خیلی دوست دارم

همه ی اعضای صورت وبدنم رو بلدم وبعضیهارو بااسمشون بلدم

برای تکرار کلمات خیلی تلاش میکنم 

وکلمات جدید"اکبر یعنی نماز،گل،نیست،الو،چادر،عمه،گوش،دست،چشم،د(دندون)نا(ناخن)ما(ماهی)پپ(پتو)٬باز٬نیست وخیلی چیزای دیگه که گاها میگم وحرف "ش"روخیلی غلیظ مثلا داداشششششششش ویا گوششششششششش

وقتی یه کاری انجام میدم دودستی شلوارم رو میگیرم میرم سراغ مامانی ومیگم جا جا!

واینکه بی صبرانه منتظر اومدن عمو نوروز مهربونم وبه دلیل نزدیک بودن اومدن عمونوروز مهربون این پست زود تر از زمانی که باید نوشته شد

واما عکسها

اول من وبساط ماهی گلی وعید عید

ماهی گلی

ماهی گلی

ماهی گلی

ماهی گلی

واینجا کلاه سبدی آیدا

کلاه سبدی

واینجا دارم اسباب بازی هام رو زیر کابینت میریزم ونگاشون می کنم

اسباب بازی

اسباب بازی

اسباب بازی

مامانی این میز رو گذاشته بود که مثلا جلوی بخاری باشه ومن نرم به بخاری دست بزنم اونوقت من!

بالا بالا

وقتی کوسن میزارم زیر پام تابرم بالای مبل ولامپ رو روشن وخاموش کنم

بالا بالا

ووقتی آیدا ساکت باشه حتما یه خراب کاری کرده

خرابکاری

ومن در حال بازی

بازی بازی

وفروشگاهی با نام وبلاگ من!

مسافرکوچولو

ویه بار که رفته بودیم رستوران

ددری

وبازم سال نو مبارک ویه تقویم دیگه

calendar

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان مهنا
27 اسفند 93 17:11
ایداجونی ماشالله شماچقدرباهوش وشیطونی خاله فدات بووس سال نو هم پیشاپیش مبارک گلم
ترنم
5 فروردین 94 9:20
عیدت مبارک عزیزم