آیدا از ۶۱ تا ۶۲ ماهگی
سلام من اومدم
این ماه بعد از برگشتن از کیش یه هفته بعد رفتیم تهران خدا به داداش امیرم(پسردائیم)یه دختر زیبا هدیه کرده رفتیم برای دیدن "شاینا"کوچولو
وکلی هم با سوگند و باران بازی کردم و خوش گذروندم
یه مقدار دختر نق نقویی شدم که خب مال سر رفتن حوصلمه!
تا چند ماه دیگه میرم پیش دبستانی و اینم حل میشه به امید خدا
واما عکسا اولین عکس روز نهم بهمن ماه موقع برگشت از کیش
وعکس من و شاینا کوچولو
وعکسهای تهران و رودهن ویلای خاله اینا
اول طبق مراسم همیشگی بدو ورود به تهران فشن تایم
باران منو فشن کرد
وبعد عکسهای ویلا
تهران که بودم تئاتر شاهزاده و خرس رو هم دیدم
از کیش که برگشتیم یه شب سوگند اینا اومدن خونمون مامان سوگند سفارش داده بود براش از کیش چمدون بگیرم وقتی اومدن با چمدونهامون کلی بازی کردیم
اینم نون سنگکی که نونوای با ذوق برام پخت
اینجام یه کارخیلی سنتی پنبه زنی پنبه های بالشم
وحمام عید عروسکهام
مامانم بعد از برگشتن از تهران خونه تکونی رو شروع کرد یه کم زودتر از موعد شروع کرد چون دستاش یه کم درد می کنه و کم کم باید کارها انجام بشه