آیدا از ۵۱ تا ۵۲ ماهگی
سلام من اومدم
این ماه پر از اتفاق های خوب بود عروسی داداش امیرم سفر به تهران و شمال البته یه ذره سرما خوردم که اونقدر تو سفر خوشحال بودم که خیلی سرماخوردگیم موضوع ناراحت کننده ای نبود
و اما عکسها
اول عکسام با دوستام توی مهمونی
عکسهای بهاری
ووقتی آماده شدم برم سفر
ورفتیم خونه خاله و فشن تایم با باران
وحنابندون داداش امیرم و بازی با بچه ها
واولین شینیون مو
موهام رو خاله مهسا لونه زنبوری شینیون کرد برام
وآبجی مریمم که بعد از ۴ سال دیدمش
وعروسی داداش امیر
ومن و ترنم که تو عروسی باهاش دوست شدم
وفردای عروسی که رفتیم شمال و تو مسیر نهار رو دریاچه ی شورمست خوردیم
و عکس های شمال
از سفر که برگشتیم رفتیم ویلای خاله اینا و من استخر رفتم و کلی با بارانی بازی کردم
و این بود ماجراهای این ماه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی