آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

مسافرکوچولو

شهریور🌞

سلام قرار نبود تلخی‌ها را بنویسیم، اما این ماه ماه دختر ایران بود، ماه مهسا، ماه مهساامینی🥀🥀#مهسا_امینی🖤 و شهریور گرم به روایت تصویر اول یه روز خوب که رفتیم دریاچه و رفتیم فروشگاه که جای خیلی بلند و قشنگیه و خرید کردیم یه روز با دینا اینا رفتیم موج های آبی بروجرد خیلی خوب بود خیلی هیجان انگیز بود و دلم می خواد بازم برم نمیشد عکس بگیریم فقطاینجا توی لابی یه عکس گرفتیم و بعد از استخر رفتیم میدان سماور و نساجی  داداش یه دوره بابد بگذرونه و از صبح تا شب بابا و داداش نیستن و ما تنها هستیم جمعه که بابا اینا ب...
31 شهريور 1401

مرداد🌞🌞

من اومدم اولین عکسها روزی هست که رفتیم پیش باران اینا آب بازی با باران و نتیجه باران و آیدای خیس و پروسه‌ی پختن کیک با بارانی و پیاده روی در طبیعت این پروانه اومد نشست رو سر من یهو این نقاشی رو ترنم کشید من رنگ کردم یه روز رفتم کلی اسکیت بازی کردم یه روز سوگند قرار بود بیاد پیشم منم منتظرش بودم و با این پرنده‌ کوچولوهای رو این گلدون تعریف و بازی می کردم نزدیک بیست دقیقه مشغول بودم و مامانی ازم یواشکی فیلم و عکس گرفت ...
31 مرداد 1401

تیر ماه داغ🌞

سلام جایزه‌ی کارنامه‌مون با سوگند و ترنم رفتیم شهر بازی  و آلاچیق بارونی و تیاتر شهر نقاشی برای جشنواره غذا خیرین سلامت زندایی آش‌ و حلوا پخته بود رفتیم کمک و یه روز گرم تابستونی استخر پارتی با ترنم و سوگند یه روز خوب که با رفقام رفتیم پیک‌نیک و شهر بازی سلفی از خودم در حال نقاشی کشیدن با باران و یه روز خوب گردش قایق سواری چرخ و فلک با باران♥️ ...
30 تير 1401

این روزهای گرم🌞🌞

روزهای گرمی رو می‌گذرونیم من کارنامه گرفتم و عالی شدم کلاس اسکیت و هندبال میرم و درس هام رو هم با مامانیم مرور میکنم و اما عکسها، اول عکسهای جشن تولد ترنم دوست زیبای من😍😍 و بازی و خوراکی بعد از جشن و اولین قرار استخر بعد از سه سال یه روز که رفتیم بام آب بازی توی استخرم و یه روز خونه سوگند اینا و پارک و اسکیت و یه روز رفتم این لباس رو خریدم و دیگه درش نیاوردم از مغازه و رفتم پارک باهاش و استخر تایم دو با رفقام و یه روز خوب گرد...
28 خرداد 1401

در ادامه‌ی بهار🌸🌸

روز دختر مامانم برام یه مهمونی گرفت پارک بانوان و دوستام رو دعوت کرد و حسابی بهم خوش گذشت قبلش خونه ازم چند تا عکس گرفت اول کیک   وقتی عصر برگشتم خونه با یه استخر بادی و ست کیف چرخدار و مایو و لپ لپ مواجه شدم و سورپرایز شدم حسابی  آبجی هانیه مادر جون خاله دوستام دایی علی و داداش هم بهم کلی هدیه دادن برای روز دختر آبجی هانیه برام یه پازل صد تکه گرفته بود که قصر پونی بود و ساختمش و خیلی قشنگه و خیلی دوسش دارم و اولین روزی که رفتم با مایوم توی استخرم یه روز اواخر اردیبهش...
14 خرداد 1401

بهار است🌸🌸

سلام🥰 من و دینا دوستم، آموزش اسکیت رو شروع کردیم و این عکس ها مال اولین جلسه‌ی اسکیتمون هست, خانم کیانا زندکریمی مربی ما هستن و آموزش در فضای باز هست🌹 و تمرین در خونه و یه روز که رفتم پارک و دوست پیش دبستانیم دیانا رو دیدم و آیدا دختر کفشدوزکی یه روز سوگند اومد پیشم و داریم روی تاب کلم می خوریم و این پونی که اسمش لالا هست و شب‌ها پیش من می‌خوابه و یه صبح بارونی که آماده شدم برم مدرسه و من و گلهای یاس حیاط‌ و من و این گربه‌ی ناز و عید فطر که رفتیم امامزاده هم زیارت هم گردش من و ...
22 ارديبهشت 1401

نوروز ۱۴۰۱

سلام سال نو مبارک امیدوارم همه سال خوبی داشته باشند و عکسها شب چهارشنبه سوری عکس های من و هفت سین من و باران و سوگند و ترنم کنار هفت سین نزدیک تحویل سال و کنار سفره هفت سین خاله اینا و با بچه‌ها من و سوگند با لباس یک شکل با هفت سین سوگند اینا من و المان‌های نوروز یه روز رفتم دوچرخه سواری و تاب و سرسره بازی و با فاطمه دوست شدم  و سیزده به در ...
14 فروردين 1401

بخشی از زمستان ۱۴۰۰

سلام یه روز خوب که برف بارید و یه روز دیگه که برف اومد و توی حیاط یه آدم برفی کوچولو ساختیم و یه روز خوب که با دوستای خوبم دینا و ترنم رفتیم تئاتر هپلی  یه روز من و باب اسفنجی و خونه تکونی کمک مامانی و یه روز که رفتم خونه مادرجون و یه مرغ مهمونشون بود من و بساط عید جشن خوراکی های درس علوم در مدرسه ما هر سال برای عید برای خاله پریسا اینا ماهی گلی می گیریم امسالم گرفتیم و یه روز رفتیم خونشون و من کلی با پریا بازی کردم و خوش گذشت بهم و جشن نوروز در آخرین روز مدرسه ...
25 اسفند 1400